آدم خوش شانس بود که سه سال پیش یک تصادف بزرگ با خودروی خود داشته باشد. او چندین ماه در بیمارستان بود اما آسیب جسمی جسمی نداشت. او به نظر می رسید او بهبود کامل را انجام داد. اما او استدلالآمیز، کودکانه، وحشیانه بود و خانواده اش گفتند که او "همان فرد نیست". آدم یک آسیب شدید مغزی آسیب دیده بود.
آسیب مغزی آسیبدیده چیست؟
A آسیب های مغزی زمانی است که مغز توسط یک نیروی مکانیکی خارجی آسیب دیده است، مانند نوعی که ممکن است در یک تصادف اتومبیل داشته باشید، اگر سقوط کنید، ورزش کنید یا اگر مورد حمله قرار گیرید.
این صدمات معمولا در اخبار زمانی است که بازیکنان ورزشی دارای یک ضربه محکم و ناگهانی؛ یا در ارتباط با حمله به مواد مخدر و الکل که در آن ضربه به سر منجر به آسیب رساندن، گاهی مرگبار است, به زمین افتادن (پانچ بزدل یا پادشاه ضربه).
در اغلب موارد، این افراد جوان هستند، به ویژه مردان، که مبتلا به آن هستند. اما بسیاری از سالمندان ممکن است در هنگام سقوط آسیب مغزی آسیب ببینند.
استرالیا جمعیت رو به افزایشی از بازماندگان آسیب مغزی آسیب دیده است. این به خاطر سن جوان ترین قربانیان و کاهش میزان مرگ و میر است با توجه به درمان بهتر. انتظار میرود آسیب مغزی آسیب ببیند علت عمده ناتوانی توسط 2020.
چگونه مردم را تحت تاثیر قرار می دهد؟
چند ضایعه مغزی آسیب دیده یکسان هستند و نتایج دو آسیب مشابه در افراد مختلف متفاوت است. آسیب ها می توانند بر روی نحوه فکر کردن، احساس، رفتار و ارتباط با شرایط روزمره تاثیر بگذارند.
افراد با آسیب های شدید و شدید می توانند مشکلات ارتباط، توجه، پردازش افكار به سرعت، یادگیری، یادآوری، برنامه ریزی، حل مسئله، ملاقات و تفكر انتزاعی یا انعطاف پذیری داشته باشند
مشکلات درک احساسات و اهداف دیگران (شناخته شده به عنوان شناخت اجتماعی) ممکن است سبب کاهش همدلی و رفتار اجتماعی نامناسب شود. خودکفایی کاهش یافته همچنین می تواند منجر به عدم درک توانایی ها و تغییراتی که دیگران درک می کنند.
آسیب مغزی آسیب دیده می تواند شخصیت فرد را به نقطه ای تبدیل کند که "آنها دیگر نمی توانند همان فرد باشند" که قبلا بودند. با توجه به اینکه بسیاری از این مشکلات می توانند بدون مشکلات فیزیکی رخ دهند، آنها تحت چارچوب "معلولیت نامرئی".
چگونه آسیب مغزی آسیب بر مغز تاثیر می گذارد؟
صدمات ممکن است به علت اثر فوری تاثیر (شناخته شده به عنوان آسیب های اولیه) و یا کسانی که به دنبال این (عوارض ثانویه).
آسیب های اولیه شامل موارد زیر است: انزالهنگامی که بافت مغزی قطع و یا پاره شود؛ کبودیوقتی مغز کبود می شود؛ رگ های خونی و آسیب آكنه، جایی که نورون ها کشش و پاره شده اند.
این می تواند رخ دهد در جایی که جسم به سر (a آسیب کانونی) یا در سراسر مغز (آسیب دیدگی) بخشی از مغز که به عنوان لوب های پیشانی و طولی شناخته می شود، بیشتر به هر دوی این صدمات آسیب می رساند. این به دلیل اندازه بزرگ آنها است و به عنوان سطوح سخت و غیر عادی جمجمه که می تواند باعث آسیب شود، نزدیک است.
لوب های پیشانی و طولانی مغز، نشان داده شده در اینجا، به خصوص آسیب پذیر هستند. از www.shutterstock.com
عوارض ثانویه شامل مغز است ضایعات (بافت مغزی آسیب دیده)؛ تورم مغز، افزایش یافت فشار داخل جمجمه (فشار داخل جمجمه) فتق (حرکت بافت مغز)، مرگ بافت, هیپوکسی (محرومیت اکسیژن) و عفونت.
تا چه حد کسی در ابتدا و قبل از اینکه آگاهی خود را از دست می دهد و برای مدت زمانی که (به عنوان پس زدن آمینوزی شناخته می شود) دسته بندی کردن آسیب مغزی آسیب دیده به عنوان خفیف، متوسط یا شدید. اکثر (در مورد 80٪) بستری شدن برای آسیب های خفیف است.
چگونه مدیریت می شود؟
افرادی که با آسیب مغزی آسیب دیده می توانند در هنگام ماندن در بیمارستان (به عنوان یک بیمار) و یا بعد از اینکه به جامعه (به عنوان بیمار) تخلیه می شوند، درمان می شوند.
توانبخشی در بیمارستان بر روی مسائل فوری پزشکی و کاربردی متمرکز است، با طیف وسیعی از متخصصان بهداشتی درگیر، مانند فیزیوتراپیست ها، آسیب شناسان گفتار، متخصصان روانپزشک (روانشناسانی که در ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات مغز) و درمانگران شغلی تخصص دارند. به طور معمول، برنامه توانبخشی فردی برای کمک به بیمار برای بازگشت به جامعه آماده می شود.
توانبخشی بیمار بیشتر بر روی بیماران تمرکز دارد زمینه زندگی روزمره. در اینجا، یک تغییر برای کمک به بیماران ایجاد نقشهای زندگی و موفقیت کامل کارهای روزمره مانند خوردن غذا، دوش گرفتن و سفر است.
چالش های پیش رو چیست؟
بازیابی از آسیب مغزی آسیب دیده از فرد به فرد متفاوت است. بعضی از مردم به راحتی می توانند زندگی خود را در حالی که دیگران می توانند مبارزه کنند تنظیم محدودیت های آنها، شیوه زندگی جدید و خودمحور. بعضی از آنها می توانند به طور مستقل زندگی کنند، اهداف زندگی و یافتن مکان معنی دار در جامعه را داشته باشند.
مشکلات رفتاری و عاطفی موانع مهمی است بهبود طولانی مدت. این چالش ها تا زمانی که فرد در اجتماع نیست، از خدمات توانبخشی و به طور کامل وابسته به مراقبین و / یا خانواده.
مسائل رفتاری و شخصیت نیز باعث آسیب مغزی شدید می شود برای مدیریت، قرار دادن بار بر مراقبان و در نتیجه یافتن مشکلات و حفظ کار.
اعضای خانواده و دوستان می توانند به جلو بروند، و منجر به پیشرفت بیشتر می شوند انزوای اجتماعی و تنهایی، و بازماندگان را بیشتر حساس می سازد مشکلات روحی و روانی و نهادینه سازی. متاسفانه، این مشکلات بدتر می شود همانطور که گذشت سالها، با وجود پیشرفتهایی که در طول بهبودی اولیه صورت گرفته است.
درباره نویسنده
تراویس وایرن، دانشیار دانشکده دندانپزشکی، UNSW و امیلی تریمر، عضو هیئت تحریریه، UNSW