رشدکمرویی ومعاشرتی بودن
کودکان بین۲/۵تا۳سالگی تکالیفی را که نیازمند کنترل فعال هستند، مانند منتظرماندن برای پاداش، پایین آوردن صدای خود درحد زمزمه، وتوجه گزینشی به یک محرک و درعین حال بی توجهی به محرک های دیگر، باثبات تر انجام می دهند.
تفاوت هاب قومی و جنسیتی هم تاثیرگذار است برای مثال بچه های چینی وژاپنی در مقایسه درمقایسه با نوباوگان سفید پوست امریکایی، کمتر فعال، تحریک پذیر، وازخود صدا در می آورند، وقتی ناراحت هستند راحت تر تسلی می یابند و خود را بهتر ساکت می کنند. بچه های چینی و ژاپنی ترسکتر وخجالتی تر هستند، در اتاق بازی ناآشنا به مادر خود نزدیک تر می مانند، و وقتی با یک غریبه تعامل می کنند، اضطراب بیشتری نشانمی دهند.
همبستگی های عصبی _زیستی کمرویی و معاشرتی بودن
تفاوتهای فردی در برانگیختگی آمیگدال ، ساختار درونی مغز که به پردازش اطلاعات هیجانی اختصاص یافته است ، در این خلق و خوهای متضاد دخالت دارد . در کودکان کمرو و خود دار ، محرک های تازه ، آمیگدال و اتصالات آن را به قشر پیشانی و دستگاه عصبی سمپاتیک که بدن را هنگام روبرو شدن با تهدید اماده می سازد ، به راحتی برانگیخته می کند . در بچه های معاشرتی و راحت ، همین مقدار تحریک ، کمترین برانگیختگی عصبی را ایجاد می کند .
بزرگسالانی که در سال دوم زندگی با عنوان کمرو طبقه بندی شده بودند . در مقایسه با بزرگسالانی که در دوره نو باوگی معاشرتی بودند ، هنگام دیدن عکس خهایی از چهره های غریبه ، فعالیت" fMRI" بیشتری در آمیگدال نشان دادند . همچنین پاسخ های عصبی _زیستی دیگری که معلوم شده آمیگدال میانجی انهاست ، این دو سبک هیجانی زا متمایز می کنند :
ضربان قلب: از همان چند هفته اول زندگی ، ضربان قلب بچه های کمرو همواره بالاتر از ضربان قلب بچه های معاشرتی است و در پاسخ به رویداد های نا اشنا ، تند تر می شود .
کورتیزول: غلظت بزاق هورمون استرس کورتیزول در بچه های کمرو بیشتر از بچه های معاشرتی است و در پاسخ به رویداد استرس زا بیشتر بالا می رود .
گشادی مردمک ، فشار خون و دمای سطح پوست .کودکان خجالتی در مقایسه با کودکان معاشرتی ، هنگام مواجه شدن با تازگی ، گشادی بیشتر مردمک ، افزایش فشار خون و سرد شدن نوک انگشتان نشان می دهند .
بعلاوه نوباوگان و کودکان پیش دبستانی کمرو ، فعالیت " EEG " بیشتری را در قطعه پیشانی راست در مقایسه با قطعه پیشانی چپ قشر مخ نشان میدهند که با واکنش پذیری هیجان منفی ارتباط دارد ؛کودکان معاشرتی حالت عکس را نسان میدهند .فعالیت عصبی در بادامه که به قطعه های پیشانی منتقل می شود ، احتمالا در این تفاوت ها دخالت دارد .
روشهای فرزند پروری
به عقیده کاگان ، کودکان بسیار کمرو یا معاشرتی ، نوعی فیزیولوژی را به ارث میبرند که انها را به سمت خلق و خوی خاصی سوق می دهد . با این حال پژوهش توارث پذیری نشان می هد که ژن ها فقط اندکی در کمرویی و معاشرتی بودن مشارکت دارند .
روش های فرزندپروری بر احتمال اینکه بچه ای که از لحاظ هیجانی واکنش پذیر است ، کودک ترسویی شود ، تاثیر میگذارند . فرزند پروری صمیمانه و حایت کننده ، واکنش فیژیولوژیکی شدید نوباوگان و کودکان پیش دبستانی کمرو را به تازگی کاهش می دهد. در حالیکه فرزند پروری سرد و بی محبت ، اضطراب را افزایش می دهد . اگر والدین از نوباوگام و کودکان خردسالی که تازکی را دوست ندارند بیش از حد محافظت کنند ، غلبه بر میل به عقب نشینی را برای فرزند خود سخت ترمیکنند .
پاسخ فیزیولوژیکی نیرومند به موقعیت های نامطمئن ، باعث می شود که این کودک نوپا به پدر خود بچسبد . والدین او با ترغیب صبورانه ولی موکد ، می توانند به او کمک کنند بر میل به عقب نشینی خود چیره شود .
والدینی که به طور مناسبی از بچه ی کمروی خود می خواهند به تجربه ای تازه نزدیک شود . به او کمک می کنند تا راهبردی را برای تنظیم ترس پرورش دهد .
در صورتی که کمرویی ادامه یابد ، به احتیاط کاری زیاد ، عزت نفس پایین و تنهایی منجر می شود . در نوجوانی ، کمرویی خطر اضطراب شدید ، مخصوصا فوبی اجتماعی را افزایش می دهد. ترس شدید از حقیر شدن در موقعیت های اجتماعی برای اینکه کودکان کمرو مهارتهای اجتماعی موثری را فرگیری کنند . فرزند پروری باید با خلق و خوی انها تنظیم شود .
کاردرمانگر یلدا امتنان